English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1412 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
Other Matches
asylum U حق پناهندگی سیاسی
asylums U حق پناهندگی سیاسی
person seeking [political] asylum U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
asylum seeker U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
repatriating U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriate U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates U ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
apolitical U دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties U هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
to request issuance U تقاضای صدور کردن
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
immunity U مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles U محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics U علم سیاسی امور سیاسی
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
defection U پناهندگی
refuges U ملجا پناهندگی
refuge U ملجا پناهندگی
asylum law U حقوق پناهندگی [قانون]
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
to talk politics U گفتگوی سیاسی کردن
right of asylum U حق پناهندگی بر طبق قانون یا عهدنامه
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
ostracize U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracized U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizes U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracises U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracised U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizing U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracising U ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
politic U سیاسی نماینده سیاسی
politicising U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
subversion U نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
to boondoggle [American English] U پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
isonomy U برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
aggregate demand U تقاضای کل
at the instance of U به تقاضای
at the request of U تقاضای
total demand U تقاضای کل
demand for payment U تقاضای پرداخت
re claim U تقاضای مجدد
request substitution U تقاضای تعویض
application U تقاضای کار
applications U تقاضای کار
composite demand U تقاضای مرکب
complementary demand U تقاضای تکمیلی
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
national demand U تقاضای ملی
gives U تقاضای رای
inelastic demand U تقاضای بی کشش
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
at the instance of U بر حسب تقاضای
market demand U تقاضای بازار
maximum demand U تقاضای بیشینه
final demand U تقاضای نهائی
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
give U تقاضای رای
excess demand U تقاضای بیش از حد
joint demand U تقاضای مشترک
factor demand U تقاضای عوامل
at my request U مطابق با تقاضای من
effective demand U تقاضای موثر
application for loan U تقاضای وام
giving U تقاضای رای
elastic demand U تقاضای با کشش
request to send U تقاضای ارسال
complementary demand U تقاضای مکمل
demand U تقاضای خرید کالا
demanded U تقاضای خرید کالا
elastic demand U تقاضای کشش دار
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
soft market U بازار با تقاضای خوب
tax U تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
demands U تقاضای خرید کالا
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
rpo U تقاضای مظنه قیمت
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
derived demand U تقاضای مشتق شده
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
rts U Send To Request تقاضای ارسال
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
reclama U تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ U که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation U تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
politico U سیاسی
politicos U سیاسی
political U سیاسی
socio political U سیاسی
diplomatic U سیاسی
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
terror U ادمکشی سیاسی
state prisoners U زندانیان سیاسی
political economy U اقتصاد سیاسی
state prisoners U محبوسین سیاسی
political economy U اتصاد سیاسی
politics U اصول سیاسی
diplomatic immunity U مصونیت سیاسی
politico social U سیاسی و اجتماعی
politician U مرد سیاسی
prisoners of state U محبوسین سیاسی
diplomatic corps U هیات سیاسی
terrors U ادمکشی سیاسی
political science U علوم سیاسی
terrorists U ادمکش سیاسی
terrorist U ادمکش سیاسی
prisoners of state U زندانیان سیاسی
politicians U مرد سیاسی
politically U از لحاظ سیاسی
envoys U فرستاده سیاسی
sociopolitical U اجتماعی- سیاسی
political rights U حقوق سیاسی
political psychology U روانشناسی سیاسی
envoy U فرستاده سیاسی
political propaganda U تبلیغات سیاسی
political offences U جرائم سیاسی
political offence U جرم سیاسی
political mission U ماموریت سیاسی
political mission U هیئت سیاسی
hatchet man <idiom> U کارهای سیاسی
escapism U انزوای سیاسی
political forces U نیروهای سیاسی
politic U زندانی سیاسی
political isolation U انزوای سیاسی
politico social U سیاسی اجتماعی
couriers U پیک سیاسی
courier U پیک سیاسی
envoyship U نمایندگان سیاسی
state criminals U مقصرین سیاسی
demarche U اقدام سیاسی
state criminals U مجرمین سیاسی
refugee U پناهنده سیاسی
refugees U پناهنده سیاسی
ecclesia U مجلس سیاسی
Political opponents . U مخالفین سیاسی
current affairs U رویدادهایاجتماعی و سیاسی
political matters U مسائل سیاسی
arithmetic , political U اقتصاد سیاسی
political debate U بحث سیاسی
diplomatic passport U تذکره سیاسی
politicking U فعالیت سیاسی
public life U زندگی سیاسی
diplomatic representation U نمایندگی سیاسی
political debate U منازعه سیاسی
diplomatic channels U طرق سیاسی
diplomatic passport U پاسپورت سیاسی
talk politics U گفتگوی سیاسی
diplomatic officer U مامور سیاسی
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
diplomatic mission U هیئت سیاسی
diplomatic agent U مامور سیاسی
anarchy U بی ترتیبی سیاسی
diplomatic relations U روابط سیاسی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com